شنبه، مهر ۱۸

چقدر سرکوفت می زنی



دست می کنم تو موهام و یه دسته مو میاد تو دستم. فکر نمی کنی ویتامین بی بدنت کم باشه ؟ دکتر رفتی؟ یه کم سرشو کوتاه کن مادر چیه این همه مو. گرمت نمیشه؟ چرا چرا خیلی گرمم میشه . پس برو آرایشگاه بگو تک موهاتو یه کم کوتاه کنه. هر دفعه از اینجا رفتی زمین پر مو شده.

تقریبا دو ساله که می خوام موهامو کوتاه کنم ولی از تصور اینکه دو ساعت بشینم تو آرایشگاه و آرایشگر موهامو کوتاه کنه و هر دسته رو با گیره جمع کنه بالای سرم که نوبت چیده شدنشون برسه و دورم پر مو بشه کلافه میشم. به علاوه می ترسم دلم برای موهای بلندم تنگ بشه و از اینکه موهام رو کوتاه کردم پشیمون بشم ولی آخه چقدر ؟ چقدر باید در برابر وسوسه دوست داشتن موی کوتاه مقاومت کنم؟ بهتر نیست که موهام رو خودم کوتاه کنم؟ چرا خیلی بهتره ولی قبلا فقط توی فیلما دیدم که یکی که خیلی حالش بده موهاشو خودش کوتاه میکنه. با گریه میره توی دستشویی و قیچی رو برمیداره و موها رو خیلی نامنظم میزنه. دوربین دیگه طرف رو نشون نمیده و فقط موهایی رو نشون میده که همه جا رو پر کرده و میریزه تو سینک و بعد از چند دقیقه دوباره برمیگرده  رو صورت طرف و اون رو با موهای کوتاه نشون میده که خیلی قشنگ تر از موهای بلندشه. موهام رو می گیرم توی دستم و حواسم هست که خیلی نامرتب نزنمشون یک طرفش رو قیچی می کنم ولی همین که می ریزن توی سینک پشیمونی میاد سراغم ،همینکه می خوام اون طرفش رو هم کوتاه کنم قیچی کند شده و توی موهام گیر میکنه و دیگه از اون همه جرات اولیه خبری نیست. آخه چرا خودتو این ریختی کردی؟ چرا نبردی بدی آرایشگاه؟ حیف اون موها نبود ؟ دختر قشنگیش به موی بلنده.
قیچی ابرو رو برمیدارم و موهای بلندی که اضافه س رو می زنم، فکر میکردم خیلی زشت بشم و دماغم خیلی بزنه بیرون ولی  پایین موهام مجعد وایساده همونجوری که می خواستم ولی همینکه موها رو بهش نشون میدم میگه دیوونه ای؟ این چه کاریه کردی چقدر نامرتبه.

توی آرایشگاه خیلی شلوغه. یه دختر قشنگی نشسته که موهاشو براش درست کنن. منم موهامو همینجوری زدم تا روی گردن. خانوم هر دسته از موها رو به ترتیب از لای گیره درمیاره و سشوار میکشه و بعد نوبت تافت میرسه. دیگه به قشنگی اولش نیست دختره. می خوام برم بگم حیف اون موها نبود؟ حیف اون همه قشنگی نبود؟ مسئول شستشوی موها بهم میگه کی حموم بودی؟ میگم صبح ولی دارم دروغ میگم چون دیشب بودم و دلم نمی خواد موهام رو با شامپویی که ریختنش تو ظرف مایع ظرفشویی و از بیرون معلومه که شامپو تخم مرغیه بشوره ولی موهام گرفتارش میشه و خانوم داره موهام رو چنگ میزنه . می خوام بگم می دونستید که نباید موها رو چنگ بزنید چون یه جا خوندم اگه فقط ماساژ هم بدید تمیز میشه ولی خانوم دور دوم شامپو رو میریزه رو سرم و  میگه چشماتو ببند که نسوزه و بعد آب میگیره روی سرم و توی گوشام و وقتی سر بلند میکنم  موهای دختر قشنگه به کمک تافت خیلی پف کرده و جلوش رو هم بیگودی پیچیده و مثل خانوم هاویشام شده .
می شینم که موهام خشک بشه و چندتا سلفی می گیرم و منتظرم بیان بهم تذکر بدن که همون موقع سه تا خانوم خیلی چاق که موهاشون رو پوش دادن میان جلوم و دوربین رو غلاف می کنم. از حرفاشون می فهمم که صاحبای آرایشگاهن و یکی رو آوردن که  دکور آرایشگاه رو تغییر بده و فضا رو براشون بازتر کنه. همه شون شبیه هایده ان و لباسای بلند خفاشی پوشیدن یکی به اون یکی میگه سیمین تو خیلی با دقت همه چی رو می بینیا ولی دیگه نمیشه کاریش کرد همینه دیگه قسمت ما هم همینه که تو این فضای کوچیک پذیرای مشتریای زیاد باشیم و این رو خیلی بلند میگه.

آرایشگره که من قراره موهامو باهاش مرتب کنم اسمش سمانه س و موهای طلایی داره مثل بیشتر آرایشگرایی که دیدم. صدام میکنه که برم پیشش. میگم می خوام دورش یه کم کوتاه باشه و جلوش بلند. میگه کلوپاترایی؟ میگم نمی دونم اسمش چیه ولی لابد همون. بعد موها رو شونه میکنه و کم مونده که پس بیفته میگه کی موهاتو کوتاه کرده؟ می خوام بگم شما دفعه قبل ولی می ترسم با قیچی دنبالم کنه بنابراین میگم خودم، میگه واقعا خودت؟ درحالی که چشماش کم مونده بیفته کف آرایشگاه . هر دسته از موها رو می گیره میاره جلوی صورتم و میگه ببین چی کار کردی؟ آخه من با اینا چی کار کنم؟ آخرین باری که یکی هی یه چیزی رو می کوبوند توی صورتم فکر کنم مامانم بود که توی برنج خیلی آب ریخته بود و هی قابلمه رو می گرفت جلوی صورتم و می گفت ببین چی کار کردی؟ حالا من با این شفته چی کار کنم.

هی میگه یه مشورتی میکردی لااقل می اومدی اینجا یا با چندتا بزرگتر. منم نبودم با کسای دیگه، بعد میره عمه اش رو که یکی از صاحبای آرایشگا س میاره که موهام رو نشونش بده و عمه هه خوشبختانه هیچی به تخمش نیست و حواسش به دکور آرایشگاه س. عمه هه که میره میگه تو خراب کردی ولی من برات درستش میکنم کاری میکنم آب تو دلت تکون نخوره و تو این فاصله دختر قشنگه بیگودی ها رو باز کرده و لابد میره توی مهمونی و بهش میگن وای چه قشنگ شدی.